مینی پارازیت اول پست:
وی در خانه اش را میکوبد بهم و بزوووووررررر نگهش میدارد تا مردم باز نکنند.
سپس عربده میزند : گفتم تا تابستون به وقت جشنم نگاه نمیکنم ، اه ! >=(
خب سلام چجورید؟ :|
این اخیرا همه نویسنده شدن گفتم منم یه دست و رویی به این چیزی که نوشتم بکشم :|
البته .
باز نگید آیه گفت میخواد فصل دومو بنویسه ! -___-
نخیر اون همونطور که گفتم تا تابستون خدافظ تازه خیلی کار داره :|
خلاصه آقایون . و خانمان البته :|
من دیدم که نویسندگان عزیزم برای داستاناشون چالش گذاشته بودن اونم چه چالش های خوشمزه ای !
*وی انگشتاشو یه ثانیه ای مک میزند* : منم پایه بودم رفتم تو خط چالشاشون :|
هرچند تو این روزگار شرکت کردن تو چالش سخته،ولی حال داد =| هههه =)
خلاصه این فردی طبقققق معمول میون افکار من راه میرفت و
برق گرفتش و بعععله جوگیر شد طبق معمول و به شلوار من آویزون و به من پیله شد که: توام باید چالش بزاری! >=|
منم گفتم : خعییییررر :|
اونم گفت : چراااا؟؟؟ =((
منم گفتم: معلووومه ! :| چون تو میگی ! =|
(بدین سان فردی دوباره شکست عشقی خورد :| )
اما بعدش دیدم فنافی و فناکی و تناری و اونافی و فناری و (هرچی تا حالا شناختید :| )
اومدن به هرجای باقی مونده ی من چسبیدن که : تو باید یه دستی به وقت جشن بکشی ! >=|
من : اممم خب =|
دوستان خواننده از اون طرف: فصصصصصصصصصلللللللللل دوممممممممم >=((((
_آیه زر مفت نزن اینقدر فصل دو بزار >=((((((
حتی مورد داشتیم که :
اشک ریختن و مظلوم شدن خواننده : آیه. <:"(
دارم میمیرم <:"( علتش تویی <:"( چ-چ-چون
تو وقت جشن نمیذاریییییی <="( *هق هق هق هق*
سپس به شلوار بنده آویزان شدن : قسم میخورم اگه ننویسی ، خواهم مرد و روی سنگ قبرم خواهم نوشت :
علت مرگ: آیه ی الاغ خر عوضی بیشوووورررر <:"(((((
( آیه بمیره با این حرفا و حرص خوردناتون عززززیییززززااااممم :| )
اما گفتم بالا و صد جای دیگه :|
که شما باید درست حسابی از وقت جشن خدافظی میکردید =| !!!!
خلاصه :|
حالا که بحثش شد.
گفتم دلتونو نشکنمو :|
_ فصل دو ؟ =)
+ نخیر >=( میخواستم چالش بزارم -.-
بعله بعله، فکر کردم چالش بزارم. اونم نه یکی چندتا ! =|
خب حالا این چالشا چجورین ؟!
ببینین دلم میخواست مربوط باشه به هرپنج طبقه مون.
اما دیدم خب اکثر موارد یا نویسنده این یا نقاشین، گفتم سختتتت نگیرم =|
بنابراین چالش هامون یا آرت زدنیه، یا داستانیه ! ^^
تو این چالش ها هرچقدر بیشتر امتیاز بیارین ، شهردار جون دلرحم تر میشه و جایزه های بزن بشکن قشنگه رو میده =)
حالا این جایزه ها چی هست؟
فقط دو نفر این جایزه هارو میگیرن و خب جایزه هاشون تنها مال خودشون نیست :|
بلکه. !
به همه میرسه ! =|
اما. !
اونا رسما شناخته میشن به عنوان کسایی که امداد رسانی کردن به خواننده ها برای دلرحم کردن شهردار :|
جایزه هامون !!!!
نفر اول : در نوشتن و تهیه ی فصل دوم به شهردار خرگشته کمک میکند :| (که باعث میشود فصل دوم زودتر افتتاح گردد ^^ + کل داستانم میفهمد:|)
نفر دوم : اسپویل بزرگ فصل دوم را قبل از افتتاح فصل دوم میگیرد ^^ ( میتواند اگر میخواهد اسپویل کند به بقیه اما خب همه شو اسپویل نکنه دیگه:| آقا این شهردارم دل داره ! =| )
اما راجب چالش ها
دلبخواهیه و هرچقدر توی چالش های بیشتری شرکت کنین، امتیاز بیشتری میارین ^^
زمان محدود هم نمیزارم :|
چون چالشها بعضیاشون سخته خب :| و میدونم که شماها خیلی کار دارین :|
برای همین هروقت که دلتون خواست میتونین کاراتونو بدین ^^
و در حقیقت اتمام اصلی این چالش، زمانی خواهد بود که شرکت کننده ها، همه کاراشونو بدن به من.
( دیگه حواستونم باشه که حالا ممکنه شما باعث و بانیه نبود فصل دوم باشید =))) )
چالش ها از خیلی سخت ( با 20 امتیاز) تا خیلی اسون (با 5 امیتاز) درجه بندی شدن !
بنابراین بستگی داره شما چجوری میخواین امتیاز بگیرین ^^
اها راستی. :|
اگه شهروندم هستین و خیلیم مشتاق هستین، میتونه به عنوان فعالیتتون هم باشه ^^
ضمنا :| .
به ازای هر حرف منفی، یه تو سری خوشگل و خوشمزه از شهردار میخورین :|
و اما سوال اصلی !.
چالش ها اصا چی هستن :|
(بدبخت شدین ^^ )
خب اینم چالش ها !
اول از همه
چالش های آرت زنی!
× از بین 22 قسمت، یه قسمت رو که دوست داشتید به صورت مانگا بکشید ! =|
(ابرفضل پشماتون ریخت ؟ =| آره میدونم سخته برای اون خیییلییی چالش پذیراس :| و خب چون خیلی سخته.)
امتیاز : 30
(این خب سس مخصوص چالشه فعلا ^^)
× یکی از کاراکترایی که تو این مدت ازش خیلی خوشتون اومده یا خیلی خیلی متنفر بودید رو بکشید.
(جواب دومی که ضایعس کیه ! =| )
امتیاز : 5
× یکی از صحنه هایی که خیلی باهاش تو حس رفتین یا خیلی حرصتون در اومد رو بکشید! =|
امتیاز: 15
× هر چندتا از کاراکتراییو که دلتون میخواد به صورتی که تا الان فرضش میکردین، بکشید.
(باز الان نبینم یکی پسرارو دختر فرض کرده *مثال:بانی و پاپت و حتی فردی!!!* که کلشو میکنم ! -__-)
امتیاز: 5
× تو کل این داستان ،شیپ مورد علاقه تون رو بکشید! =|
( یائویی هم قبوله :| آخه مطططمئنم با این حرفم، فکرتون یا پیش فردبر و اسپرینگ بانیه یا پاپت و گلدی -___-)
امتیاز: 10
× از صحناتی که در مورد فصل دوم فرض میکنید، بکشید ! =|
امتیاز: 15
× از کاراکتر هایی که قراره فصل دوم بیان، بکشید
امتیاز: 5
نکته : هرکدوم از چالش ها امتیازشون برای یه دونه از حالا قسمت یا کاراکتر در نظر گرفته شده. :|
اگه برای هرچالش، تعداد کار بیشتری بدین،امتیاز چند برابر میشه.
و چالش های داستانی !
× یه بخش از فصل دوم رو که فکر میکنین اتفاق میفتد، بنویسید ! =|
امتیاز: 20
× اگه بخشی توی این فصل بوده که خوشتون نیومده و دلتون میخواست توش یه اتفاق دیگه بیفته، اون رو بنویسید!
( منظورم این نیست که برای من اون قسمتو کپی پیست کنید :| منظورم اینه که چیزی که میخواستین اتفاق بیفته رو بنویسین :|)
امتیاز: 15
×برای وقت جشن اوا بنویسین ! =|
(بخدا فکر میکنم یه فصل انیمه براتون گفتم :|)
امتیاز: 20
خیلی خب چیز دیگه ای به سرم نمیاد :|
اگه سوال داشتین بگین ! =|
یه چند تا چیز طنز هم بزارم برای پایان پست :|
پاپت هم همیشه ی خدا در نقش مادر خانواده ! =|
( و فردی که داره فکر میکنه چرا پاپت باید مادرش باشه :| و گلدی که شعارشو روی لباسش نوشته XD )
+ (بانی باز داره گریه میکنه :||| چرا این بشر همیشه در حال اشک ریختنه؟! =| بابا با این بشر چه مشکلی دارین؟!؟!؟ =|||)
دقیقا قیافه ی من
وقتی دارم وقت جشن مینویسم / وقتی یه صحنه ی دل انگیز از وقت جشن تو ذهنم میاد / وقتی یه نفر تحریکم میکنه به نوشتن صحنه های دل انگیز =|
و آینده ی وقت جشن XD فصل دوم XD
خبر ندارید چه جنگ جهانی ای قراره راه بیفته =)
خیلی خب و این چنین پست ما تموم شد! ^^
حتما توی چالش ها شرکت کنین و دیگه دیگه هرچی بالا گفتم دیگه :| (تنبلیسم)
PEACE ^^
گفتم ,تو ,چالش ,منم ,یه ,| ,گفتم تا ,و به ,تا تابستون ,به وقت ,گفتم معلووومه
درباره این سایت