محل تبلیغات شما



* آیه قدم ن با یه کیف گل منگولی به سوی خانه اش در شهر میرود









وی کلید را داخل قفل کرده و چرخانده و در را باز میکند









اولین چیزی که وی میبینه *
























من : آآآآوووووو !!!!. 

فردی: آیههههه آیهههه آیههههه رفتی منو بدون غذا گذاشتی رفتی   وقت جشنم ادامه ندادی  وبتم داره خاک میخوره هیچکی به یادم نیست   ای بی معرفت 13@!#@#@!112#!#! 

من :. چیییی گفتییی؟ 

*فردی همانجا چشمش به آیه میخورد* : آیه ؟ 

من: فزبر ! 

فردی : آیییههه ؟؟؟

من : فززززززبررررر !


فردی : آییییییییییهههههههههههههه * وی بدو بدو میرود طرف آیه *


من : فزززززززززبررررررررررر * بدو بدو میرود طرف فردی *


* در سه متری شهردار، فردی آغوشش را باز میکند تا شهردار اورا بغل کند، اما همانجاست که شهردار تو صورت او مشتی میزند و فردی پخش زمین میشود ! ^^*



فردی : آیه 



من : اولا من آیه نیستم، آیه هستم.  دوما تو توی خونه من چرا برای من عزا گرفتی ؟ سوما جرعت داری یه بار دیگه اون چرت و پرتایی که از من گفتیو بگو


فردی : بیافنا.ف بازی کن 


من : میخوای منو بخوری؟ 


فردی: نه،فناف جدید اومده ، میخوام یه سر بیام خونه واقعیت  دیگه هم اینجوری از دستت نمیدم و هروقت گشنم شد،دقیقا تورو توی کف دستم دارم 


من : خب عذر خواهم به دلیل اینکه اسکات و سازنده های بازی اسپیشال دلیوری ، یه بازی عنی ساختن که لامصب خیلی خوبه ، ولی تو تبلت من دانلود نمیشه اونم نمیدونم چرااااا !!!!!  نمیتونی بیای 


فردی: چ-چییییی؟؟؟؟

من : نخود- چی ! حالا برو اون اسکاتتو بخور از خونه مم برو بیرون ! 





خب من برگشتم بگم سلام 

من جانباز شدم !  در راه جنگ با امتحانات ! 


(هنوز وسط جنگیم، این یه جور نامه س، من فعلا تا اواخر دی تو جنگم )



ولی طبق مقررات شهردار شهر خیالی ، بدرک و اسفل السافلین 




اولا میخواستم بگم که فکر نکنید من پشت صحنه کلا بیکارم ولتون کردما 


شهردار موجود ماوراییه ولتون نمیکنه اگه بهتون بچسبه 





بعد اینکه بعد سالیان دوباره به وبای کاوایی تون سر زدم لعنتیاااا



و احساس عقب موندگی کردم


الخصوص در وب نوه جان. چون نوه جان کلی داستان گذاشته و من هیچی نخوندم.


بنابراین کلا پستای نوه برام گنگ و نامفهوم شده نصفی و اندی 

از جماعت کارتون لند عقب موندم 


نوه ببخشید 




ها به قول فردی وقت جشنم خاک میخورهو بیشتر از خودم و شما، فنافیا حرصشو میخورن 


شطرم بنده خدا راست میگه 


اول وقت جشنو تموم کنیم بعد به داستانای دیگه برسیم


فکر کنم بعد اتمام وقت جشن یه پستم بزارم بگم: شهروندان محترم شهر خیالی، هرکی فعالیت داره ، فعالیتاشو توی این پست بزاره

هرکی کلید شهروندی میخواد، توی این پست بگه و» تا به کار شهروندان رسیدگی کنیم 



پس یه همچین پستی هم تو راهه 




دیگه اینکه هااااا


من در حین درس خوندن مشغول انجام چندین کار باهم هستم !


یعنی احساس میکنم چندتا دست باهم دارم  ! 


انیمیشن میسازم، ادیت میکنم ، آرت میکشم، فیلم میبینم  


یعنی تبلت بنده خدا که به یه سال نکشیده تو دست من افتاده از 32 گیگ / 24. و اندی گیگش سر کارای بنده، بنده 




کلی چیزا رو باید تو شهر معرفی کنم


( اکثرا بازی )


تازه از الان برای خودم لیست درست کردم از انیمه هایی که باید دیده شود 


زمستون اینه

تابستون چییههه ؟ 




دیگه اینکه توی امینو جوین شدم

هنوز پست مست نذاشتم،ولی.

توی حیطه گاچا تعداد فالورامون داره به 100 میرسه 


جذابیت

ولی خب وقتی توی امینو رسما شروع به پست گذاری کردم، لطفا منو فالو کنید 


قراره به بقیه ی جاها،مثل یوتوب  و اینستا و پینترست و دیواینت آرت و. هم سر بزنم


شاااااااااااااید

ولی اونا رو تابستون 



در هر صورت ریشه ی خودمو  شهرمو میخوام بزرگترش کنم 








شهر خیالیم برای تابستون قراره پیشرفته ترش کنم


خیلی ایده ها تو ذهنمه ولی باید آموزششو ببینم


الان که حتی وقت کله خاروندنم ندارم 



خلاصه میدونم زر میزنم و میرم



ولی اینا رو میگم که امیدوار باشید بعد این دوران سخت مدرسه، وضعیت خیلی توپه ! 





خودم شخصه منتظر اون دورانم


شماهم منتظرش وایستید




دوباره دوباره تشکر تشکر فراوان از کسایی که حمایت میکنن 



الخصوص : شطر-چان و رینا-چان 

نتایج تحقیقات جدید شهردار روی کیس انیمترانیکس

زر زر های امروز شهردار =|

کسترل بااااشکوههه *^* + از کیس انیمترانیکس چه خبر؟ :|

یه ,تو ,توی ,فردی ,، ,وقت ,بدو بدو ,بنده خدا ,وقت جشنم ,بدو میرود ,میرود طرف

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرنین مدلز belfcomdily راین ملودی sutanapis نیمه پر لیوان zoesiriling findbersreade bernotiter دلاوران ایران زمین Fred's life